دوشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۴

بافه های ِ هراس


هنوز دوششیزگان ِ قامت تا قیامت بر پای
اشکهای خویش را مجال ستردن نیافته بودند
مادران ِ در چادر کفن پوش شده
با ضجه های مستمر خاک بی حاصل ِ فرداهای خود را
برباد می دادند
چشمه ساران ِ گم کرده راه
ره ِ شن زاران ِ تشنه به خون بنات
را پیشه کردند
***************************
دختران ِ هزار خاطره ی قفل زده
دختران ِ کوره راه های هزار اضطراب
سایه با خود مبرید از پس ، از که
هر نگه ِ هزار سوراخ ِهزار دیوار
صد هزاران بتر ِِ از بد برایتان خواهند بافت
دختران ِ هرس کننده ی هراس فردا
دختران ِ رسیده ی از شاخ ِ هر آن افتان
زبان در کام گیرید که ...

هیچ نظری موجود نیست: