جمعه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۴

Sur la vérité physique

حس می کنم ، مثه آدمی هستم که انگار از یه دنیای دیگه ، یه سیاره ی دیگه ، برگشته باشه به موقعیت اولیه اش ، بعد از سالها، انگار بهتر بود به دنیای مردگان کوچ می کردم تا این دنیا

پنجشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۴

امید بر لاشه ی امید

می خواستم امروز از امید بنویسم اما چون به کنه اش آگاه نیستم و درست به دلیل همین عدم آگاهی قادر به تبیین درستش نیستم ازخیرگفتنش می گذرم ، مگر نه آنکه اینگونه بهتر است

سه‌شنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۴

Marquis de Sade

De faire le mal pour le plaisir de le faire
آزار دادن به خاطر لذت آزار

چهارشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۴

مرگ اندیشی

از ترفندهای دولتهای توتالیتر برای مستحکم تر کردن اساس خویش اخته کردن عمل گرائی در نزد ملت است و در این راه به ترفندی ساده متوصل می شوند و آن نشاندن مردم (خواه پیریا جوان ) درظل آفتاب مرگ اندیشی است قبول مرگ به عنوان امری عادی از هر نوعش - ( زلزله ، سیل ، سقوط هواپیما و ... ) وپذیرش همه ی اشکال مماتی در یک سطح ، به مثابه پدیده ای طبیعی - همچون فقر وتکدی گری ، که این هم مشکل نه از سیستم اقتصادی ؛ که امرامری طبیعی است - و در راه طبیعی جلوه دادن این امورهمه گونه باوری ، اعم از دینی و غیر دینی را به کار می گیرند

دوشنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۴

برهوت امید



و من
و دالانهای ترس
و دژخیمان دوزخی عصمت
و من
و بیابانهای تنهایی
و چنگیزیان مچاچنگ دست
و من
و شکوه شکستن
و عسسان عصا شکن
و هزار تکه از دوشیزگی
و هزار درنده خوی بکارت خواه
و ترسویان رمان
و من - و هزاره ی تنهای ام
و هزار راه بی امید
و یاران نگران از بلندی
و من
و دهان چاکان چاکر
و فحاشان فاحشه دهان
و چوبک اعدام من- من معدوم
و سومین دهه
و من از اسب لنگ کودکی در افتاده
و من
و ردای بلند قاضیان
و من
و سه قبضه ریشان
و من
و جوال جیبان
...و